حریر دل♥ ♥ ♥

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
حریر دل♥ ♥ ♥

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

گاهی هیچ نمی دانم


از خداحافظی سخت تر حسی تو دنیا ندیده ام

وقتی می خواهی باشی اما باید بروی

وقتی می خواهی باشند اما می روند

و من همیشه معلق بوده ام میانِ این دو حس

تردید میان بودن ها و نبودن ها

ماندن ها و رفتن ها

همیشه در دوراهیِ بیم ها و امیدهایش بوده این دلم

و این است حکایتِ این دلِ در به در

که گاه به هر دری می زند .. باز نمی شود

و گاه نمی داند کی و از کجا .. دری به روی نگاهِ خسته اش باز شد

خدایِ آسمان حتما برای این گشایش ها و بستن ها حکمتی دارد

من ...

نمی دانم ...

گاهی .. هیچ نمی دانم  

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد