حریر دل♥ ♥ ♥

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
حریر دل♥ ♥ ♥

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

من خوشبخت ترین هستم ..

                         

 

گاهی کودکانه می خَزَم در خودم

آنجا که دستِ هیچکس به من نمی رسد

آنجا که جز خودم .. خودِ خودم

هیچکس دل نمی دهد به دلم

گاهی چه کودکانه پناه می برم به خلوتی

خلوتی چنان خالی ..

که صدای نفسهایم هم در آن می ترساند مرا

و من چه کودکانه .. فرو می روم در خود

و من چه بیقرار گریه می کنم

و من چه راحت سبک می کنم دلم

بی ترس از نگاهِ آدمهایِ به اصطلاح بزرگی که

خیلی کوچکند به دیده ی دلم

بی ترس از کوچک شمردنِ دلم

من بی هراس .. در خود گریه می کنم

و بعد باز هم به رویِ لبخند .. لبخندِ کودکانه می زنم

و بعد باز هم با لبخند .. آشتی می کنم

و با هر چه غم که مرا به گریه وا می دارد

قهر می کند دلم

گاهی که بچه می شود دلم

لحظه هایِ آسان تری را تجربه می کنم

گریه آسان  است .. لبخند هم

فریاد و داد و قال هم حتی

زندگی کردن .. آسان تر می شود

وقتی که کودکانه .. نگاه می کند دلم

وقتی که دنیایم .. خلاصه می شود

در بهانه هایی که ساده اند

هیچ چیز دیگر مشکل نیست

و من در این حالت

همیشه

خوشبخت ترین هستم

حتی در میانِ غم هایم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد