حریر دل♥ ♥ ♥

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
حریر دل♥ ♥ ♥

حریر دل♥ ♥ ♥

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شایداز جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

به سویت می ایم

                   به سویت می ایم 

 

 

 

 

 

با سبد سبد دل تنگی و شوق به دیدنت می آیم

برای لمست ....برای حس بودنت....برای به آغوش کشیدنت

 شور و شوقی وصف ناپذیر برای دیدارت  

به دور از همه ی باید ها نباید ها

به دور از همه ی تعلق ها

رهاتر از هرچه رها

فقط یک روز به لمس عشق مانده

و خواب با چشمانم غریبه است

و امان از دل 

که مدام بی قراری می کند

مرا یارای آرام کردنش نیست

تو را می خواهد،عشق می خواهد،بوسه هایت را طلب می کند

پس کی فردا از راه خواهد رسید؟

فردایی که مدت هاست منتظرش هستم

مدت هاست رویایش را در سر می پرورانم

مدت هاست با خیالش زنده ام

پس کی می رسی؟ 

  

ودر پس شیدایی ترین روزهای زندگیم 

به هر انچه فقط در رویا می دیدم

 واقعیت بخشیدم

فاصله ها را یک به یک پشت سر گذاشتم

و اکنون آغوشت

چقدر این بو  مست می کند مرا

دلم می خواهد با گرمای وجودت ذوب شوم

وجودی که همه اش عشق به توست

اما  حیف و صد حیف

که همه چیز به سرعت چشم بر هم زدنی به پایان می رسد

وقت رفتن است

و چشمان اشکبارم دیدن صورت ماهت را از من دریغ می کنند

هرچه کوشیدم که نبارند

نشد که نشد

بوسه و  آغوش گرمت آخرین یادگاران منند

کاش زمان می ایستاد

کاش سهم من از تو فقط دل تنگی نمیشد 

 

ترنم یادت پیوسته می پیچد و می چرخد

و مرا دیوانه وار دل تنگت می کند

دل تنگ حتی اندکی تماشایت

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد