خدایا کمی باران مرا بس است .. بر من و لحظه هایِ دلم .. چرا نمی ب

 

خدایا کمی باران مرا بس است

تا که گرم کند .. وجودِ سردم را

کمی باران مرا بس است

تا که قطره هایِ آسمانِ تو

تن پوشِ تنِ لُختِ لحظه هایم بشود

خدایا کمی باران مرا بس است

تا حس کنم تمامِ ابرهایِ آسمانِ تو

تختی از حریرِ احساسند

که می توان سر بر بالشِ نرمشان گذاشت

و تا ابد .. در خوابی دلنشین و شاد .. خوابهایِ شادمانه دید

خدایا ..

کمی ..

باران ..

مرا بس است ..

بر آسمانِ دلم .. پس چرا .. نمی باری ؟؟