امشب .....
از آن دخترک معصومِ سر به هوا ....
هیچ اثری نیست در دلم ..
همان دخترکی که .....
بی خیال می خندد ....
و می دود در پِیِ پروانه هایِ احساسش ...
امشب .....
زنی در دلم در سکوتِ خویش نشسته است...
زنی که عاقل است ....
و بهانه هایِ کودکانه به خنده باز نمی کند لبانش را ..
و من بسیار دلتنگم .. دلتنگِ کودکِ دلم ..
بی کودکِ درون ِ خویش ...
ناقصم .....
حتی اگر به ظاهر زنِ کاملی باشم