شب بود ...
(من) بودم و سکوت ...
و یک شهر ... به زیرِ پایِ من ...
شب بود ...
(من) بودم و سکوت ...
و یک حسِ خاص .. در میانِ جان و تَن ...
شب بود ...
(من) .. ( نمی ترسیدم )..
شب بود ...
(من) ...
( می خندیدم ) ...
به رویِ نگاهی که ...
( بود ) ؟؟؟ یا که ( نبود) ؟؟؟
خوب که فکر می کنم .. می بینم که ( بود )
جایی در ( خیالاتِ شیرینم )