شب دل آرام است.غمها خوابیدَند.دیدگانِ دلِ من.گویی.خوابِ آسودگی ا

 

امشبم آرام است ..

چه عجب!

چه عجیب ..

گویی .. باور کردم ..

همه تنهاییِ خویش ..

و عجیب .. آرامم ..

و نمی ترسم ..

از شبِ سردِ سکوت ...

چه عجب !!

چه عجیب ...

 

جایی خواندم که یکی می گفت:

نبودنِ هیچ کس سخت نیست

فراموش کردنِ یک بودن سخت است…

 

و من هر چه فکر می کنم می بینم

هر دو سخت ترین هستند 

و من همین امشب تصمیم گرفتم که سخت ها را بر خود آسان بکنم

می شود .. آیا ؟؟ خیلی شک دارم ..