ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
شب بود ... (من) بودم و سکوت ... و یک شهر ... به زیرِ پایِ من ... شب بود ... (من) بودم و سکوت ... و یک حسِ خاص .. در میانِ جان و تَن ... شب بود ... (من) .. ( نمی ترسیدم ).. شب بود ... (من) ... ( می خندیدم ) ... به رویِ نگاهی که ... ( بود ) ؟؟؟ یا که ( نبود) ؟؟؟ خوب که فکر می کنم .. می بینم که ( بود ) جایی در ( خیالاتِ شیرینم )